سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اصول فکری جنبش صهیونیسم مسیحی

صهیونیست های مسیحی، به دفاع از کیان اسرائیل سرسختانه باور کردند. آنان براین باورند که دولت مدرن اسرائیل وبه طور کلی صهیونیسم، فرمان الهی وتکمیل وعده خداوند به ابراهیم است.(36) من کسانی را که تو را تقدیس کنند، تقدیش خواهم کرد وهر آن کس که تو را دشنام دهد، او را لعنت خواهم کرد و همه مردمان به واسطه تو تقدیس خواهند شد.(37) برای همین، هیل لیندسکی ادعا کرده است: کانون همه پیش گویی های وحیانی، دولت اسرائیل است.(38) به عبارت دیگر، صهیونیست های مسیحی خود رابه مثابه مدافعانی برای ملت یهود به خصوص دولت اسرائیل می دانند. این حمایت، آنها را در برابر کسانی قرار می دهد که به فکر نقد ویا دشمنی بااسرائیل هستند. (39) این جنبش، دفاع از اسرائیل را در قالب دو واژه هزاره گویی(40) و تقدیرگرایی(41) تحلیل می کند که توجه به آنها، به راحتی می تواند معرف باورها وطرز فکر صهیونیسم مسیحی باشد. هزاره گویی براین امر تأکید دارد که خداوند در ابتدای هر هزار سال، یک منجی می فرستد تا دینش را نصر ت دهد و مومنان را از دست ظالمان رها سازد. براین اساس، مبلغان این جنبش آمدن مسیح را در ابتدای هزاره سوم میلادی پیش گویی نموده اند و جهان را در آستانه ظهور پنداشته اند. واژه دیگری که می تواند به خوبی دکترین صهیونیست های مسیحی را توضیح دهد، تقدیرگرایی یا اعتقاد به خواست الهی است. به نظر تقدیرگرایان، خداند برای پایان جهان طرح دارد وهمه باید تسلیم تقدیر و طرح الهی باشند. ایشان بر این باورند که هفت گام بلند در پیش گویی های کتاب مقدس برای آینده جهان مطرح شده است:

1.       بازگشت یهودیان به فلسطین؛ 

2.       تأسیس دولت یهودی؛

3.      جهانی بودن مواعظ انجیل که شامل اسرائیل نیز می شود؛

4.      سرخوشی مومنان کلیسا هنگام ورود به بهشت؛

5.      رنج و محنت هفت ساله مومنانی که در زمین باقی مانده اند، ستم شدن به یهودیان ونبرد خوبان با نیروهایی که «ضد مسیح»(42) آنها را رهبری می کند؛

6.      برپایی نبرد آرماگدون در دشت «مجیدو» در اسرائیل؛

7.      شکست ضد مسیح و ارتش او و به دنبال آن ایجاد پادشاهی سرشار از صلح مسیح و ارتش او و به دنبال آن ایجاد پادشاهی سرشار از صلح مسیح به مرکزیت اورشلیم. یهودیانی که همگی مسیحی شده اند و مسیحیان مومن، این پادشاهی را اداره خواهند کرد.(43) رهبران برجسته تقدیرگرا- بنیادگرا به کتاب سیاره بزرگ و فقید(44) زمین اثر هال لیندسی(45) که بهترین شارح این عقیده است، تمسک کرده اند. دیگر باور اسطوره ای این گروه، جبران «یهودی سوزی»(46) و پیشینه «سامی ستیزی»(47) درمسیحیت است. این باور از آن روی اسطوره ای می نماید که صهیونیسم مسیحی از سویی مسیحیان را برتر از یهودیان می داند ولازم برمی شمرد که همه یهودیان در پایان جهان باید به مسیحیت ایمان داشته باشند تا زنده بمانند و مشمول الطاف حضرت عیسی (ع) شوند و از سوی دیگر، به یهودیان به مثابه ملت برگزیده خداوند نگاه می کند و آنان را ابزاری برای آمدن دوباره حضرت مسیح می داند.باور هفت مرحله ای بودن پایان تاریخ از نظر این جنبش، مستلزم تحقق حوادثی است که باید تا ظهور دوباره مسیح به وقوع پیوندد و پیروان این مکتب وظیفه دینی دارند تا برای تسریع درعملی شدن این حوادث بکوشند. این حوادث عبارتند از:

1.      یهودیان از سراسر جهان باید به فلسطین آورده شوند و کشور اسرائیل درگستره ای از رودخانه نیل تا فرات به وجود آید ویهودیانی که به اسرائیل مهاجرت نمایند، اهل نجات خواهند بود؛

2.      یهودیان باید دو مسجد «اقصی» و «صخره» در بیت المقدس را منهدم کنند وبه جای این دو، معبد بزرگ را بنا نمایند؛ از سال 1967 میلادی تا به حال یهودیان و مسیحیان صهیونیست بیش از صد بار به این دو مسجد حمله کرده اند

3.       روزی که یهودیان دو مسجدالقصی و صخره را در بیت المقدس منهدم کنند، جنگ نهایی مقدس (آرماگدون) به رهبری امریکا وانگلیس آغاز می شود؛ دراین جنگ جهانی تمام جهان نابود خواهد شد.

4.       روزی که جنگ آرماگدون آغاز شود، تمامی مسیحیان پیرو اعتقادات «عملی نمودن خواسته های مسیح» که مسیحیان دوباره تولد یافته هستند، حضرت مسیح را خواهند دید و توسط یک سفینه عظیم از دنیا به بهشت منتقل خواهند شد و از آن جا همراه با او نظاره گر نابودی جهان وعذاب سخت در این جنگ مقدس خواهند بود؛

5.      در جنگ آرماگدون زمانی که پیروزی ضد مسیح (دجال) نزدیک است، مسیح همراه مسیحیان دوباره تولد یافته در جهان ظهور خواهد کرد وضد مسیح را در پایان این جنگ مقدس شکست خواهد داد و حکومت جهانی خود را در مرکزیت بیت المقدس برپا خواهد ساخت. آن گاه معبدی که مسیحیان و یهودیان قبل ازآغاز جنگ آرماگدون به جای مسجد اقصی وصخره در بیت المقدس ساخته اند محل حکومت جهانی حضرت مسیح خواهد شد؛

6.       دولت صهیونیستی اسرائیل با کمک امریکا وانگلیس، مسجد اقصی و مسجد صخره در بیت المقدس را نابود خواهد کرد و معبد بزرگ به دست آنان دراین مکان ساخته خواهد شد و این رسالت مقدس به عهده آنهاست.

7.      این حادثه پس از سال دو هزار میلادی حتماً اتفاق خواهد افتاد؛

8.                   قبل از آغاز جنگ آرما گدون، رعب و وحشت جامعه امریکا و اروپا را فراخواهد گرفت؛

9.                   قبل ازظهور دوباره مسیح، صلح در جهان هیچ معنایی ندارد و مسیحیان برای تسریع در ظهور ایشان باید مقدمات جنگ آرماگدون و نابودی جهان را فراهم نمایند.(48) باتوجه به پیش گویی های کتاب مقدس و حوادثی که مقدمه ظهور حضرت مسیح است، این جنبش ره یافت هایی را مطرح کرده که به سه مورد کلی آن اشاره می کنیم:

1.                  احساس برگزیدگی الهی، آنان معتقدند خداوند آنان را برگزیده تا همه انسان ها را نجات دهند و راه نجات آنها از بلایای آخرالزمان پیروی از مسیحیت است. بوش که هوادار صهیونیست های مسیحی به شمار می رود، ایالات متحده را فراخوانده ای می داند تا آزادی را که موهبت الهی است، به تمام مخلوقات در سراسر جهان ارزانی کند.

2.                   احساس عمیق در آستانه آخرالزمان بودن: از سال 1916 میلادی روسای جمهور امریکا تحت تأثیر این گروه، با این مفهوم آشنا وبه آن معتقد شدند. ویلسون اولین رئیس جمهوری بود که به این مفهوم ایمان آورد. روسای جمهور دیگر نیز به صورت جدی آن را دنبال می کردند. می گویند آرزوی ریگان آغاز جنگ آرما گدون به دست او بوده است.

3.                   بنیاد گرایی؛ تنها راه فهم ودرک کامل و مطلق واشتباه دیگران دراین باره:(49) چنان که گذشت، صهیونیست های مسیحی به دو نکته عقیدتی بسیار پافشاری می کنند:

1.                   بازگشت یهود به فلسطین و تأسیس دولتی به نام اسرائیل در سرزمین موعود است. شاید علت آن را به نظرگاه مسیحیان به جایگاه یهود بتوان ارتباط داد. ایشان معتقدند:

یکم. یهودیان امت برگزیده ی خدا هستند، لذا خدا به همه کسانی که برای یهودیان دعا می کنند برکت می دهد؛

دوم. خدا در طرح کلی خود درباره ی هستی، جایی برای اعراب فلسطینی درنظر نگرفته و توجه او تنها به یهودیان معطوف است؛

سوم. خداوند درهمه کارهایی که اسرائیل انجام می دهد دستی دارد، یعنی همیشه طرفدار اسرائیل است؛

چهارم. اسرائیل را دوست دارند؛ زیرا خدا آن را دوست دارد و چنان چه عرب ها دشمن اسرائیل باشند، پس دشمن خدا خواهند بود؛

پنجم. خداوند به این دلیل با امریکا مهربان است که امریکا با یهودیان مهربانی می کند؛

ششم. اگر پشتیبانی از اسرائیل را رها کنند، اهمیت خود را در نزد خداوند از دست می دهند.

پنجم. ایشان بر جنگ جهانی آرماگدون تأکید دارند وخود راپیروز این نبرد می پندارند و معتقدند مسیح ضد مسیح را دراین جنگ شکست خواهد داد. شایسته است مباحثی درمورد محور آرماگدون آورده شود تا زوایای تاریک آن برای خوانندگان روشن گردد. واژه یونانی «آرماگدون» یا «هارمجدون»، به معنای نبرد نهایی حق و باطل درآخرالزمان است. هم چنین شهری در منطقه عمومی شام چنین نامی دارد که بنا به آن چه در باب شانزدهم مکاشفات یوحنا در عهد جدید آمده، جنگی عظیم در آن جا رخ خواهد داد و زندگی بشردرآن زمان به پایان خواهد رسید.(51) عمر و سلمان درمقاله خود، «رسالت آرماگدون»، عقیده دارد که طبق عقاید اعضای جنبش تدبیری، ریشه این کلمه عبری و به معنای «تپه شریفان» است؛ تپه بزرگی که در شمال فلسطین قرار دارد.(52) مسیحیان طهیونیست، عبارت یوحنا را که گفته: «و ایشان را به موضعی که آن رابه عبرانی «هارمجدون» می خوانند، فراهم آوردند»،(53) به نفع خود تفسیر می کنند وهارمجدون را منطقه ای دربین اردن وفلسطین اشغالی می دانند که نبرد آخرالزمان در آن جا به وقوع می پیوندد. به تعبیر برخی از تفاسیر ایشان، منطقه تا دهانه اسب ها پر از خون خواهد شد که بنابر شواهد چنین نبردی هسته ای خواهد بود. همه این عقاید ونشانه ها بدعتی است که خود صهیونیست های مسیحی برای نیل به اهداف سیاسی و قدرت مآبانه شان، در دین ایجاد نموده اند. نبودن هیچ سخنی از آرماگدون و جنگ پایان تاریخ درعهد عتیق، بهترین شاهد براین مدعاست. کتاب آرماگدون؛ تدارک جنگ بزرگ، از برجسته ترین کتاب هایی است که دراین باب می توان بدان اشاره نمود. خانم گریس هال سل، نویسنده بنیادگرای مسیحی این کتاب، از مفهوم آخرالزمانی آرماگدون کتاب سیاره بزرگ وفقید زمین هال لیندسی بهره برده که در طول دهه هفتاد، از پرفروش ترین کتاب ها بوده است.(54) وی دراین کتاب از سفر کوتاه خود به سرزمین های اشغالی فلسطین گزارش می دهد وبه این جمع بندی می رسد که هارمجدون از ترکیب «هار» به معنی کوه و «مجدو» به معنی شهری باستانی در کرانه غربی رود اردن شکل یافته که در طول تاریخ، نبردگاه میان اقوام مختلف از جمله اسرائیلیان و کنعانیان بوده است. واژه آرماگدون با این که درعهد قدیم به چشم نمی آید و تنها یک بار درعهد جدید ذکر شده، توجه عموم صهیونیست های مسیحی را به خود جلب کرده است. نکته جالبی که هال سل آن را باور غالب تقدیرگرایان و کشیشان انجیلی می داند، هسته ای بودن جنگ آرماگدون است. این گروه به عبارت سفر حزقیال نبی استناد می کنند که می گوید: باران های سیل آسا وتگرگ سخت آتش وگوگرد، تکان های سختی در زمین پدید خواهند آورد؛ کوه ها سرنگون خواهد شد وصخره ها خواهد افتاد وجمیع حصارهای زمین منهدم خواهد گردید؛ رویارو در برابر هرگونه وحشت.(55)  هم چنین از کشتار دوسوم یهودیان دراین جنگ خبر می دهد که این موضوع در کتاب زکریای نبی آورده شده است: وخداوند می گوید در تمامی زمین دو حصه منقطع شده، خواهند مرد و حصه سوم درآن باقی خواهدماند و حصه سوم را از میان آتش خواهم گذرانید وایشان را مانند قال گذاشتن نقره، قال خواهم گذاشت ومثل مصفا ساختن طلا ایشان را مصفا خواهم نمود، و اسم مرا خواهد خواند ومن ایشان را اجابت نموده، خواهم گفت که ایشان قوم من هستند وایشان خواهند گفت یهوه، خدای ماست.(56) گریس هال سل معتقد است که کشیشان مسیحی چون فالول، کلاید و لیندسی از فساد هرچه بیشتر برای زمینه سازی ظهور مسیح استقبال می کنند:با مسیح، به راه راست برو و روح خداوند در قلب تو تجلی خواهد کرد و بعد، پیش از آن که تهدید ویران شدن جهان صورت بگیرد، تو به عنوان یک نفر رستگار شده، از زمین به ملکوت اعلا برده می شوی. به نظر کلاید، نیازی نیست که انسان برای از میان بردن آلودگی محیط زیست شهرهای خود ویا قحطی وگرسنگی همه گیر در هندوستان وافریقا کاری بکند. ما نباید نگران گسترش یافتن سلاح های اتمی دردنیا باشیم. نیازی نیست که سعی کنیم از جنگ میان عرب ها و اسرائیل جلوگیری کنیم، بلکه به جای همه اینها، باید دعا کنیم که این جنگ دربگیرد وهمه دنیا را در کام خود بکشد؛ زیرا این، بخشی از طرح های آسمانی است.(57) تلاش برای به دست آوردن قدرت هرچه بیشتر با شعار همیشگی «هدف وسیله را توجیه می کند» و استفاده ابزاری از باورهای مذهبی مردم برای راضی نگه داشتن آنان از وضع موجود، از مشخصه های بارز صهیونیسم مسیحی است. تجویز مسابقه تسلیحاتی از جمله سلاح های کشتار جمعی وهسته ای بین کشورها یکی دیگر از پی آمدهای اعتقاد به الهیات هارمجدون به شمار می رود. صهیونیست های مسیحی به صراحت اعلام می کنند: هارمجدون، در دنیایی که خلع سلاح شده باشد، نمی تواند تحقق پذیرد.(58)دولت ها ودر رأس آنها ایالات متحده، در فکر اتخاذ سیاست های تولید وتکثیر فزاینده تسلیحات استراتژیک هستند. براساس آماری که در کتاب میدان های نبرد هسته ای اثر ویلیام ام. آرکین و ریچارد دبلیو. فیلد هاوس ذکر شده، ایالات متحده دارای 670 جنگ افزار هسته ای در چهل ایالت است که جمع کلاهک های آنها به 14599 می رسد. آلمان غربی میزبان 3396 جنگ افزار هسته ای امریکایی است، انگلیس 1268 ، ایتالیا 549، ترکیه 489 ، یونان 164 ، کره جنوبی 151 ، هلند 81 و بلژیک 25. امروزه توسعه سلاح ها، تنها از نظر کمی نبوده بلکه از لحاظ کیفی نیز قدرت تخریبی آنها به مراتب بیشتر از گذشته شده است. چنان که وزیر سابق دفاع ، کلارک کلیفرد، در چهاردهم اوت 1985، در باشگاه ملی مطبوعات در واشنگتن دی. سی. اظهار کرد: امروز قدرت ویران گری نیروهای هسته ای جهان، یک میلیون بار نیرومندتر از قدرت بمبی است که ما بر هیروشیما افکندیم.(59)

منبع: فصلنامه موعود مشرق






تاریخ : سه شنبه 92/6/5 | 5:19 عصر | نویسنده : سرباز رهبری | نظرات ()
.: Weblog Themes By SlideTheme :.

  • دنیای باینری